خبري-اجتماعي
مجمع جهاني صوفي هاي املشي
در صدر اسلام پيروان رسول خدا(ص) با نامهای «مسلمان»، «عابد»، «صحابه»، و «شیعه» شناخته میشدند اما واژه «صوفی» از قرن دوم هجری پدید آمد. عدهای كه خود را از جامعه و سرنوشت مسلمانان كنار كشیده بودند با نام «صوفی» شناخته شدند. ادامه مطلب ... جمعه 11 فروردين 1391برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : اسماعيل صوفي عشق : جاي ما در دنيا:
جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"عشق" "عاشق" " املش" "املشي" "صوفيكده", :: 13:5 :: نويسنده : اسماعيل صوفي چهارشنبه سوری به معنای چهارشنبه و سوری است یعنی جشنی که در غروب سه شنبه آخر سال گیرند و آتش افروزند و بر آن جهند برای رسیدن به سعادت و سلامتی در سال نو که به آن کله چهارشنبه نیز گویند . ادامه مطلب ... جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"چهارشنبه سوري" "صوفي كده" "صوفي", :: 12:57 :: نويسنده : اسماعيل صوفي درویش / پشمینه پوش / پرز و پاره پشمی که دور می ریزند / صفوه :نخبه ی هر چیز جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"صوفي" "صوفيكده" "درويش" "پشمينه" "املش", :: 12:50 :: نويسنده : اسماعيل صوفي نشان فروهر چیست؟ تقریبا همه ی ما نام "فروهر" به گوشمان خورده، حتی خیلی از ما نشان "فروهر" را به گردن انداخته، از تندیس و یا تصویر آن در منزل یا محل کار خود استفاده میکنیم، اما اطلاعات زیادی درباره ی تاریخچه ی آن نداشته و حتی نمیدانیم این نشان، نمادِ چیست. فقط همین اندازه میدانیم که این نشان، یک نشان ملی است، و متعلق به ایران باستان و آریاییان است. ادامه مطلب ... جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"فروهر" "صوفيكده" "صوفي" "صوفي هاي املشي" "صوفيانه" , :: 12:47 :: نويسنده : اسماعيل صوفي روزی که فریدون بیوراسپ را زندانی ساخت نیمه مهرماه بود از این رو مهرگان نامیده شد.... ادامه مطلب ... جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"نوروز" "صوفيكده" "صوفي" "صوفها" "صوفي املشي", :: 12:41 :: نويسنده : اسماعيل صوفي یاد دارم یک غروب سرد سرد می گذشت از توی کوچه دوره گرد « دوره گردم کهنه قالی میخرم کاسه و ظرف سفالی میخرم دست دوم جنس عالی میخرم گر نداری کوزه خالی میخرم » اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی زد و بغضش شکست « اول سال است ؛ نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست ؟ » بوی نان تازه هوش از ما ربود اتفاقا مادرم هم روزه بود صورتش دیدم که لک برداشته دست خوش رنگش ترک برداشته سوختم دیدم که بابا پیر بود بدتر از آن خواهرم دلگیر بود مشکل ما درد نان تنها نبود شاید آن لحظه خدا با ما نبود باز آواز درشت دوره گرد رشته ی اندیشه ام را پاره کرد « دوره گردم کهنه قالی میخرم کاسه و ظرف سفالی میخرم دست دوم جنس عالی میخرم گر نداری کوزه خالی میخرم » خواهرم بی روسری بیرون دوید آی آقا! سفره خالی می خرید؟ . جمعه 11 فروردين 1391برچسب:"شعر" "ادبيات" "صوفي" "صوفيكده" "صوفي" "صوفي ها" "صوفي كده", :: 12:38 :: نويسنده : اسماعيل صوفي درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|